معرفی کتاب

معرفی کتاب

کتاب را باید ترویج کرد
معرفی کتاب

معرفی کتاب

کتاب را باید ترویج کرد

ازدواج جوان مومن بی پول !

در حال حاضر جوانی که نیاز به ازدواج دارد، امّا نه پول دارد، نه کاری و نه چیز دیگری، پدر و مادرش بی‌سواد هستند و کم‌درآمد و خود فرد هم درس می‌خواند (دانشجو است) وظیفه این دانشجو چیست؟

هر جوانی، طبعاً به ازدواج و تشکیل خانواده علاقه دارد و نیازهای درونی، او را به اقدام در جهت تشکیل خانواده و ازدواج دعوت می‌کند، امّا در این میان، مشکلات و موانعی وجود دارد که مدت‌ها او را از رسیدن به این هدف ارزشمند باز می‌دارد. در موقعیت و شرایطی وظیفه مرد این است که:
1. اصلاح نگرش نسبت به ازدواجازدواج آن قدرها هم که فکر کرده‌اید مشکل نیست، بلکه ازدواج یک امر ساده و یک نیاز طبیعی است که زن و مرد به یکدیگر دارند. دو رکن اصلی ازدواج، زن و مرد هستند که در خطبة عقد، پیمان زندگی مشترک می‌بندند، تا در ادارة زندگی تشریک مساعی نموده و تا پایان عمر نسبت به همدیگر وفادار باشند. مرد به مقدار امکاناتش چیزی یا مبلغی را به عنوان نشانة صداقت، تقدیم همسرش می‌نماید که در عرف اسلامی، «مهر» نامیده می‌شود. اصل ازدواج همین امر ساده و بی‌تشریفات است که مقدور همه می‌باشد و می توان با همین وضعیتی که در سوال آمده، همسر مناسب و شایسته برای خویش بر گزینید. زنان و همسرانی که ساد‌گی را پذیرا باشند و مؤمن و با اخلاق وجود دارند.
در واقع چیزی که باعث ترس و وحشت بعضی شده و فکر می کند که در شرایط فعلی نمی توانند ازدواج نمایید، یک سری آداب و رسوم و تجملات و توقّعات زاید و غیر ضروری است که بر سر راه ازدواج و انتخاب همسر برای جوانان به وجود آمده است، اگر بتوان نگرش خود را نسبت به ازدواج مطابق آنچه اسلام گفته است، اصلاح نموده، به فکر آداب و رسوم زیاد و غیرضروری نبود مطمئن باشید که زمینة ‌ازدواج فراهم است و می توان دختری را که از نظر معیارهای اسلامی مورد تأیید بوده و خانوادة ایشان از نظر فرهنگی، اقتصادی هم‌سطح خانوادة فرد می باشد باشد و در عین حال در بند آداب و رسوم تشریفاتی نباشند، برای خویش انتخاب نمایید. افراد زیادی بوده‌اند که با همین وضعیت اقدام به ازدواج نموده و زندگی ساده، سالم و اسلامی را در کنار همسر مهربان و متدین آغاز کرده‌اند.
البته درست است که نادیده گرفتن همة آداب و رسوم و تشریفات مربوط به ازدواج و بر پا نمودن مراسم ساده‌ سخت است شاید این نوع ازدواج کسرشأن افراد باشد شاید به ذهن افراد بیاید که اگر اینگونه ازدواج کنم، دیگران چه خواهند گفت؟ و ده‌ها اشکال و ایراد از این قبیل، امّا به هر حال باید اولویت‌ها را در نظر گرفت و زندگی را براساس واقعیت‌ها و معیارهای اسلامی پایه‌گذاری نمود نه براساس انتظارات و توقعات دیگران و آداب و رسومی که هیچ پایه و اساسی ندارند.
2. مشکلات حقیقی در مورد ازدواج را با کمک و مشورت دیگران برطرف سازید؛البتّه یکسری مشکلات حقیقی است که آداب، رسوم، تشریفات و تجملات در آن نقشی ندارند مانند شکل انتخاب همسر، بیکاری و بی‌درآمدی جوانان، مسکن و هزینه‌های سرسام‌آور رهن و اجاره و کرایه منزل و... یعنی شاید به ذهن شما بیاید که اگر مراسم ازدواج را با حداقل هزینه و در کمال سادگی برگزار نمایید، مشکلات بعدی را چگونه باید حل کرد، با این مشکلات نیز باید دو نوع برخورد داشت:
الف: چاره‌اندیشی و برنامة بلندمدت؛ راه‌حل‌های درازمدت برای مشکلات بیکاری، مسکن و... جوانان بیشتر مربوط به مسئولان مملکت و مربیان جامعه است که باید برای کل جامعه چاره‌اندیشی کنند. البتّه تسهیلاتی ـ ولو محدود ـ از سوی دولت برای ازدواج جوانان در نظر گرفته شده که در صورت واجد بودن شرایط شما می‌توانید از آن استفاده نمایید.
ب: چاره‌اندیشی و راه‌حل‌های کوتاه مدت؛ چاره‌اندیشی و راه‌حل‌های کوتاه مدت بیشتر مربوط به خود و خانوادة است. اگر برای فرد مقدور است در ایام تعطیلات یا یکی دو ساعت در طول روز به کار ولو کارهای عادی،‌ مشغول شده و پول آن را پس‌انداز کند. همچنین می توان مقداری از هزینه‌های زندگی‌ را کم نمود. مشورت با دیگران نیز برای کاریابی مفید است.
3. به امدادهای الهی جدّاً امیدوار باشید؛ خداوند و پیشوایان ما، در این‌باره به جوانان وعده‌های امیدبخشی داده‌اند و بر ما واجب است که به عنوان یک مسلمان به این وعده‌ها ایمان داشته باشیم، وعده‌های آن بزرگواران تخلف‌ناپذیر است. خداوند می‌فرماید: «مردان و زنان بی‌همسر خود را همسر دهید، اگر فقیر و تنگ‌دست باشند خداوند از فضل خود آنان را بی‌نیاز می‌سازد، خداوند گشایش‌دهنده و آگاه است.»[1]
پیامبر اسلام ـ صلی الله علیه و آله ـ دربارة زیاد شدن روزی با ازدواج می‌فرماید: «زن بگیرید؛ زیرا که ازدواج کردن روزی شما را بیشتر می‌کند»[2] در جای دیگر می‌فرماید: «... هر کس از ترس تنگدستی ازدواج نکند از ما نیست.»[3] تجربه نیز نشان داده است جوانانی که با فقر و تنگدستی امّا با توکل و امید به خدا ازدواج نموده‌اند، سریعاً‌ مشغول به کار شده و زندگی‌شان سامان یافته است.
4. اگر احساس نیاز به ازدواج شدید بود و از طرفی حتّی با رعایت راه‌حل‌های مذکور اقدام به ازدواج مقدور نیست، سعی کنید که با واقع‌نگری، عبادت و ورزش، تا حدودی این نیاز را کنترل نموده، و در فرصت مناسب‌تری به ازدواج اقدام کنید.

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. سیدمهدی شمس‌الدین، انتخاب همسر و ازدواج، انتشارات شفق، 1378.
2. علی قائمی، تشکیل خانواده در اسلام، انتشارات امیری، 1378.
3. اسدالله محمدی‌نیا، بهشت جوانان، انتشارات سبط اکبر، 1379.

پی نوشت ها:
[1]. نور/33.
[2]. راوندی، النوادر، ص36؛ حر عاملی، محمدحسن، وسایل‌الشیعه، ج3، ص7.
[3]. حر عاملی، محمدحسن، وسایل الشیعه، ج3، ص5.

دو دلیل مهم برای ازدواج نکردن و پاسخ به ان


دو دلیل مهم برای ازدواج نکردن و پاسخ به ان 

در یادداشت پیش رو که محمدصادق محمدی وفایی آنرا نگاشته، نویسنده از دو دلیل مهم جوانان برای ازدواج نکردن سخن رانده است و به عنوان یک شاهد عینی از فقر زمان ازدواجش چنین می‌نویسد: بنده که در سال 72 ازدواج کردم، دل فقر برایم می سوخت. با دویست وپنجاه هزارتومان ازدواج کردم که مبلغ بالایی از آن بدهی بود. وسایل منزلم را با پیکانی به قم آوردم (فقط فرشی 6متری و کمدی را با ماشینی دیگر فرستادم). بسیاری از لوازم منزل را نداشتیم و... مرغی را که می خریدیم یخچالی نداشتیم تا الباقی مرغ را در آن قرار دهیم به ناچار آن را به یخچال دوستی می سپاردم.

به گزارش بولتن نیوز، متن این یادداشت که به صورت اختصاصی در اختیار خبرنگار ما قرار گرفته به شرح زیر است: 

به اطرافم نگاه می کنم جوانانی را می بینم که سفیدی موی سرشان خودنمایی می کند. از آنان می پرسم چندسال دارید؟ می گویند 29،28، 30 و 33 و...!

چرا مجردید؟! مگر نمیدانید از نظر اسلام جوان چون میوه ای بر درخت است که اگر به وقت چیده نشود فاسد می شود؟

لبخند برلب می گوید سی و سه سال سن دارم. زیبایی طرف برایم بسیار مهم است. موردی مناسب نمی بینم!

برادرم!

ای کاش به مرتبه ای پایین تر از زیبایی رضایت می دادی تا اکنون دهمین سال ازدواجت راجشن می گرفتی.اگر این همه وسواس به خرج نمی دادی اکنون برای چندمین فرزند و چندمین سال جشن تولد فرزندانت را می گرفتی.

 ادامه مطلب
 جوانی دیگر، آهی سرد می کشد و می گوید مدرک فوق لیسانسم را گرفته ام، مورد تحصیل کرده مناسب سراغ دارم اما دلپسند خانواده ام نیست! بسیاری از جوانان هم دودلیل برای ازدواج نکردنشان ذکر می کنند:

دلیل اول: فقر اقتصادی
می­گویند: زندگی سرشار از رنج شده است. هزینه­ های زنده ماندن و زندگی بسیاربالا رفته است. چگونه ازدواج کنیم، در صورتی که برای ازدواج مسکن نیاز است. حداقل پول رهنی لازم است. جد و جهد دولت­ها هم درپرداخت مبلغی ناچیز تحت عنوان وام ازدواج خلاصه شده است و گرفتن آن وام نیز با دهها دردسر در آمیخته است! از لابه لای گفتار برخی از والدین نیز فهمیده می­شود چون پول جهیزیه ندارند هر خواستگاری را رد می­کنند!

جواب اول:
هرچند نمی توان به جوانان گفت هزینه زندگی بالا نیست. نمی­توان گفت پول رهن و اجاره ضرورتی ندارد. حتی نمی­توان گفت چند میلیون وام دولتیان ساده و بی­ دردسر گرفته می­شود. ولی می­ توان گفت خداوند راستگوترین است و هرگز خلف وعده نخواهد داشت.

اگر شخصی مورد اعتماد به جوانی بگوید ازدواج کردن از شما، و پرداخت هزینه از بنده، به یقین آن جوان به وعده او اعتماد می­کند، حال اگر خداوند صادق الوعد، وعده ی بی نیازی بدهد، آیا می توان به وعده او بی اعتماد بود؟!

در قرآن کریم آمده است:«وَاءَنکِحُواْ الاْیَمَى مِنکُمْ وَالصَّلِحِینَ مِنْ عِبَادِکُمْ وَإِمَآئِکُمْ إِن یَکُونُواْ فُقَرَآءَ یُغْنِهِمُ اللّهُ مِن فَضْلِهِ وَاللّهُ وَسِعٌ عَلِیمٌ»؛ پسران و دختران بى همسر و غلامان و کنیزان شایسته ى (ازدواج) خود را همسر دهید. (و از فقر نترسید که ) اگر تنگدست باشند، خداوند از فضل خود بى نیازشان مى گرداند. خداوند، گشایشگر داناست. (او از فقر و نیاز شما آگاه است وبر کفایت شما وعده داده است و در عمل به وعده اش قدرت دارد.» با توجه به این آیه شریفه پیامبراکرم (ص) فرموده اند: «اگر کسى به خاطر ترس از وجود اهل و عیال ازدواج را ترک کند پس به خدا بدگمان گردیده است...» البته در این که دولت اسلامی باید به فکر جوانان باشد و بسیاری از دلسوزی­هایش را صرف ازدواج و جوانان کند، تردیدی وجود ندارد.

دو دلیل مهم جوانان برای ازدواج نکردن و پاسخ آن

جواب دوم:
استفاده از تجربه دیگران خرد پسند است و همگان در هر موردی سعی می کنند از تجربه دیگران استفاده کنند. در همین جامعه و در میان همین مردم، بسیاری از ازدواج ها در زمانی انجام شده که زوجین در کویر فقر به سر می بردند اما بعد از ازدواج، زندگیشان دگرگون شد و از فقر به ساحل بی نیازی رسیدند.

بنده که در سال 72 ازدواج کردم، دل فقر برایم می سوخت. با دویست وپنجاه هزارتومان ازدواج کردم که مبلغ بالایی از آن بدهی بود. وسایل منزلم را با پیکانی به قم آوردم (فقط فرشی 6متری و کمدی را با ماشینی دیگر فرستادم). بسیاری از لوازم منزل را نداشتیم و... مرغی را که می خریدیم یخچالی نداشتیم تا الباقی مرغ را در آن قرار دهیم به ناچار آن را به یخچال دوستی می سپاردم.

هر چند ذهن مشغولی به بدهی سخت بود و طلب بقیه ی مرغ آسان نبود و مدتی ذهنم به بدهی های ازدواج مشغول بود ولی به لطف الهی بعد از مدتی فقر چشیدن، وعده خداوند نمایان شد و در زندگیمان هر روز گشایشی حاصل می شد. اکنون همه ذرات وجودم می گویند: ای جوانان با اعتماد به وعده ی الهی « إِن یَکُونُواْ فُقَرَآءَ یُغْنِهِمُ اللّهُ مِن فَضْلِهِ.» به سوی ازدواج بشتابید.

علاوه بر این جوانى به خدمت پیامبر اسلام (ص) رسید و از فقر مالى شکایت نمود. آن حضرت فرمود: « تُزَوِّج ، فَتَزَّوجَ فَوَسَّعَ عَلَیهِ.» ازدواج کن ، او هم ازدواج کرد و به گشایش­ هایى در زندگى نائل گشت. امام صادق(ع) نیز فرمودند:« الرَّزقُ مَعَ النِّساءِ وَالعَیالِ . روزى و رزق انسان با وجود زن و فرزندان افزایش پیدا مى­ کند.

ای کاش در این زمینه تحقیقی جامع صورت گیرد تا روشن شود، چند درصد از جوانان نسل های گذشته با جیب هایی سرشار از پول ازدواج کردند؟ چه تعدادی فقیر و نیازمند بودند ولی با توکل بر وعده الهی عروسی کردند و سپس بی نیاز شدند؟

البته در دنیا ماندن چه به صورت مجردی و چه متاهلی غم و رنج ها خاص خودش را دارد؛ زیرا قران کریم می فرماید:«انسان در رنج آفریده شده است».

از پیامبر اکرم(ص) نیز پرسیدند خداوند چه چیزی را خلق نکرده است؟ فرمود راحتی خالص آفریده نشده است.بنابراین مشکلات و رنج و مصیبت بوده و خواهد بود ولی مهم استقامت در مقابل مشکلات است .شکسپیر فرموده اند: «سعادتمند کسى است که به مشکلات و مصائب زندگى لبخند بزند.»

دو دلیل مهم جوانان برای ازدواج نکردن و پاسخ آن

دلیل دوم :
برخی از جوانان نا امیدانه حرف می زنند و می­گویند اخلاق و روحیات بسیاری از دخترها ،تغییر کرده است. بعضی از دخترها روحیه سازش ندارند فقط چند روز بعد از عروسی خواهان قطع ارتباط با پدر و مادر و دیگر بستگان هستند! برخی از آنها دوست پسر دارند و بعضی به حدی بد پوشش و بداخلاق شده­ اند که تا آخر مجرد ماندن بهتر از زندگی کردن با چنین دخترانی است.

آنان می گویند: شما در زمانی ازدواج کرده­اید که دختران ساده­ زیست و اهل زندگی کردن و قناعت پیشه و مقاوم در برابر سختی­ها بودند. چند درصد از دامادهای آن زمان به خاطر عدم پرداخت جهیزیه، زندانی شدند؟ اما اکنون سری به زندانها بزنید تا دریابید چه بسیارند جوانانی که زندانی جهیزیه­ اند!

دختران نیز از برخی پسران گله­ های مشابهی دارند و آنها را به بی وفایی و مرد زندگی نبودن و ... متهم می کنند. برخی از پدرها (دختران) نیز می­گویند بسیاری از پسران اهل زندگی نیستند. برخی­ها معتاد یا خلافکار هستند. جوانانی هم که دانشگاه رفته اند و مدرکی گرفته اند، شغلی ندارند.

نقد و جواب:
در این که در میان دختران و پسران ، ناپاکان و بی­ غیرت­هایی وجود دارد تردیدی نیست. بی­ غیرت بودن برخی­ها، از همان مراسم عروسیشان نیز آشکار است. زیرا همین بعض هستند که برای اقوام و دوستان کارت دعوت می فرستند و سپس عروسشان را به آرایشگاه می­برند بعد ازآرایش و آراسته شدن عروسشان، او را با لباسی زننده و سر و کله ای برهنه، دست در دست هم از جلوی انواع و اقسام دعوت شدگان (چشم پاکان و ناپاکان) رژه می روند!

راستی اگر شخصی چند روز بعد از مراسم عروسی به درب منزل این نوع از زوجین برود و به داماد بگوید الهی عروسیتان مبارک باشد بنده به علت مسافر بودن نتوانستم در مراسم جشنتان شرکت کنم و خانمتان را ببینم! اکنون به خانمتان بگویید تشریف بیاورند تا به او نگاهی بکنم، چه خواهد گفت؟ به یقین مخالفت خواهند کرد. پرسش این است چرا در مجلس جشن پوشش لازم نیست و نگاه کردن به هرتعداد آزاد است ولی اکنون ممنوع است؟ چرا از اول غیرتی نبودید؟!

دو دلیل مهم جوانان برای ازدواج نکردن و پاسخ آنعلاوه بر این، دختران نیز در این رابطه گله ها دارند آنان نیز می گویند برخی از پسران دوست دختر دارند و نمی از وفا در وجودشان دیده نمی شود. غیرت زندگی و گاه غیرت دینی هم ندارند.

از سویی هر چند در هر زمانی بعضی از دختران روحیه سازش ندارند و گاه بد پوشش نیز هستند. ولی بسیاری از دختران پاک و اهل زندگی هستند. باید رفت و تحقیق کرد و دختر اهل زندگی را پیدا کرد.

چگونه بعضی ها برای یافتن ماشینی بدون رنگ و با کیفیت پرسوجوهای لازم و دقت های کافی انجام می­دهند، و از کارشناس و ابزارپیشرفته برای فریب نخوردن استفاده می کنند ولی برای یافتن یاردائمی زندگی دقت های کافی و مشورتهای راهگشا طلب نمی کنند؟!

البته باید توجه داشت یکی از راههای انتخاب شدن، دیده شدن است با این حال عده ای، از دختران پاک و با حجاب کمتر خود را در معرض دید قرار می دهند. چه اشکالی دارد پاکان نیز در مجالس عمومی و با رعایت مسائل شرعی و عرفی، حضور داشته باشند؟

خاتم پیامبران فرموده اند: «اگر امید را از مادری که بچه شیر دهی دارد، بگیرند، هرگز به بچه شیرخوارش شیر نمی­دهد.» پس یادمان باشد هرگز ناامیدانه حرف نزنیم. البته برخی از عروسی ها روشمند انجام نمی شود به طلاق و عوارضات شوم دیگری مبتلا می شوند.

جامعه شناس شهیر «ویل دورانت» مى نویسد: «چون ازدواج زن و مرد در اجتماع جدید، به معناى صحیح صورت نمى گیرد; زیرا تنها بر اساس رابطه جنسى استوار است، نه بر مبناى احساس پدرى، از این رو به زودى به تباهى کشیده مى شود; چون چنین ازدواجهایى که فاقد همبستگى با همنوع و با زندگى است، به سرعت گسسته مى گردد و آنگاه زن و مرد که گویى دو جزء کاملاً جدا از همند، هر یک سر به گریبان خود فروبرده و در نتیجه، نوع دوستى که در عشق وجود دارد، به خود پرستى که بر اثر تحریک و فشار ماسکهاى دروغین پدید مى آید، مبدّل مى گردد. در این صورت، تمایل مرد که هر روز طعمه تازه اى مى یابد، به او باز مى گردد; چون دیگر آن انس که وجودش را، سبکبار و آرام مى کند، فاقد گشته و همسرش چیز تازه و جدیدى ماوراى آنچه تا کنون داشته و عرضه داشته، ندارد...»

رفاقت دختر و پسر نامحرم در حد زنا است

الان پنجاه درصد به بالای فساد اخلاقی ما زیر سر تجرّد و عذوبت است. خیال نکنید این بی‌بند و باریها و رفیق بازیها چیز ساده‌ایست. در پیش مردم ساده شده و الاّ قرآن گناهش را در سر حد زنا می‌داند. قرآن در این باره می‌فرماید اگر پسری رفیق نامحرم داشته باشد یا دختری یا زنی رفیق نامحرم داشته باشد، این شایسته نیست و بی‌بند و بار و بی‌عفت است. بعد قرآن می‌فرماید زن شایسته اینست که یکی (غیر مسافحات) و یکی هم (غیر متخذّی اخدان). زن شایسته و مرد شایسته آنست که زنا نمی‌کند و زنا نمی‌دهد و رفیق اجنبی و نامحرم هم ندارد و پنجاه درصد فساد اخلاقیها زیر سر این فساد اخلاقی است.
اگر به گفتۀ پیغمبر عمل می‌شد، ما دختر بی‌شوهر که موقع ازدواجش باشد،‌و پسر بی زن که موقع ازدواجش باشد، در جامعه نداشتیم، الان پنجاه درصد این فساد اخلاقی را نداشتیم. به عبارت دیگر اگر ما زود برای جوانها تشکل خانه و خانواده می‌کردیم، فساد اخلاقی خود به خود رفع می‌شد و لاأقل پنجاه درصد به بالا رفع می‌شد و قرآن می‌فرماید این وظیفه فقط برای پدر و مادر نیست. پدر و مادر مقدمند و معلوم است پدر و مادر هرچه زودتر باید دخترشان را شوهر دهند و پسرشان را زن دهند. از این خرافتهایی هم که جلو آمده، نترسند و پا روی این خرافتها بگذارند و نگذارند دختر در خانه بماند و پسر بی‌زن بماند و اگر پدر و مادر نمی‌توانند و نمی‌کنند، همۀ مردم این کار را بکنند. در آیۀ (وَ اَنْکِحُوا آلْاَیامی مِنْکُمْ وَ الصّالِحینَ مِنْ عِبادِکُمْ وَ اِمائِکُمْ اِنْ یَکُونُوا فُقَراءَ  یُغْنِهِمُ اللهُ مِنْ فَضْلِهِ) روی سخت اول با پدر و مادرها و بعد با همۀ مردم است. یعنی همۀ مردم همینطور که وظیفه دارند نماز بخوانند، وظیفه دارند روزه بگیرند، وظیفه دارند خمس دهند و به مستمندان کمک کنند، وظیفۀ سنگین دارند که دخترها را شوهر دهند و پسرها را زن دهند.((آیت الله مظاهری))

سازندگیهاى ازدواج

سازندگی هاى ازدواج
وقتى نهادى مانند خانواده قداست یافت ، کمک به پى ریزى آن نیز مقدس خواهد بود، چه از سوى خود دختر و پسر باشد، که حاضر شوند دوش خود را زیر بار مسؤ ولیت خانواده قرار دهند، چه از سوى پدر و مادر باشد، و چه از سوى بستگان ، آشنایان و نیکوکارانى که به هر نحوى در شکل گیرى یک زندگى مشترک و بر پایى این خیمه عفاف و ایجاد تسهیلات آن بکوشند و همکارى کنند
. تاءثیرات مثبت ازدواج را مى توان این گونه برشمرد:
-----------------
 
ادامه مطلب ...

افزایش سن ازدواج

مطالعه این مطلب به همگان توصیه میشود 

، هدف اصلی این تحقیق وارسی و آزمون این فرضیه است که بالا رفتن سن ازدواج باعث افزایش نرخ انحرافات اخلاقی و بی بند و باری های جنسی در میان جوانان شده است. بدین منظور، ابتدا باید نشان دهیم که سن ازدواج در دهه های اخیر افزایش یافته است. اولین گام، تعریف شاخصی برای اندازه گیری سن ازدواج است و گام بعدی، تعیین هنجار در این زمینه; چرا که صرف نشان دادن افزایش یا کاهش سن ازدواج بدون تعیین هنجار، معنای خاصی در برنخواهد داشت.
 
ادامه مطلب ...

چرا ازدواج نمیکنی؟ چون پول ندارم !!!!!!!!!


ما نباید تصوّر بکنیم که حتماً بایستی یک نفری یک خانه‌ی مِلکی داشته باشد،


یک شغل درآمدداری داشته باشد، بعد ازدواج بکند؛


نه، ... این قرآن است که با ما دارد این‌جور حرف میزند:



سوره مبارکه النور آیه ۳۲


وَأَنکِحُوا الأَیامىٰ مِنکُم وَالصّالِحینَ مِن عِبادِکُم وَإِمائِکُم ۚ إِن یَکونوا فُقَراءَ یُغنِهِمُ اللَّهُ مِن فَضلِهِ ۗ وَاللَّهُ واسِعٌ عَلیمٌ﴿۳۲﴾

مردان و زنان بی‌همسر خود را همسر دهید، همچنین غلامان و کنیزان صالح و درستکارتان را؛ اگر فقیر و تنگدست باشند،


خداوند از فضل خود آنان را بی‌نیاز می‌سازد؛ خداوند گشایش‌دهنده و آگاه است!






«ما بُنَی بِنَاءً فِی الإِسْلَامِ أحَبَّ اِلَی اللهِ عَزّوَجَلَّ مِنَ اَلتَّزْوِیجِ۱»

«هیچ چیزی نزد خداوند محبوبتر از ازدواج نیست».

 

و از حضرت امیر المؤمنین (علیه السلام) رسیده است:

 

«تَزَوَّجُوا، فَاِنَّ التَّزْوِیجَ سُنَّهُ رَسُولِ اللهِ (صلی الله علیه و آله وسلم)، فَاِنَّهُ کَانَ یَقُولُ: مَنْ کَانَ یُحِبُّ اَنْ یَتَّبِعَ سُنَّتِی، فَاِنَّ مِنْ سُنَّتِی اَلتَّزْویِجَ۲»

«ازدواج کنید، که همانا ازدواج کردن سنت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) است که همواره می فرمودند: هر کسی که دوست دارد از سنّت من تبعیت کند، همانا «ازدواج کردن» از سنّت من است.»


اسلام به پسر و دختر امر می کند که هر چه زودتر ازدواج کنند و آنقدر به این مهّم تأکید دارد که رسول گرامی (صلی الله علیه و آله و سلم) ازدواج نکردن را اعراض از سنّت خویش، یعنی خروج از اسلام، می داندو خانه ای را که در آن «ازدواج» صورت پذیرد بهترین خانه می داند.



فقر مانع ازدواج نشود



اسلام با تأکید فراوان به پدر و مادر و اجتماع نیز، امر می کند که دختران و پسرانتان را تزویج کنید.

 


«وَاَنْکِحُوا الاَیَامَی مِنْکُمْ وَ الصَّالِحِینَ مِنْ عِبادِکُمْ و إِمَائِکُمْ اِنْ یَکُونُوا فُقَراءَ یُغنِهِمُ اللهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ اللهُ وَاسِعٌ عَلِیم

«زنان بی شوهر و مردان بی زن و کنیزان و بندگان شایسته ی خود را به ازدواج یکدیگر در آورید (تا میان مؤمنان، مرد بی زن و زن بی شوهر باقی نماند و از فقر مترسید که) اگر زن و مردی فقیر هستند، خداوند به لطف خود آنان را بی نیاز خواهد فرمود. خداوند به حال بندگان آگاه است و رحمتش وسیع و لایتناهی است.»

 

یعنی نباید فقر سدّ راه ازدواج شود که این وسوسه ی شیطانی است. چون از این وعده ی شیطانی بترسیم، در واقع به خداوند بخشنده سوء ظن داریم و سوء ظن به خدا حرام است. پروردگار عالم وعده داده است که گره از کار کسانی که فقیرند و ازدواج می کنند بگشاید. خداوند از لطف خود آنان را بی نیاز خواهد فرمود


قال ابو عبدالله، علیه السّلام:

من ترک التزویج لیخافه الفقر فقد اساء الظن بالله عزوجل، ان الله تعالی یقول: ان یکونوا فقرا یغنهم الله من فضله. (من لا یحضر الفقیه).

ترجمه: کسی که از ترس فقر ازدواج نکند، به تحقیق که به خداوند سوء ظن برده است، در صورتی که خداوند فرموده است: «خداوند به لطف خود آنان را بی نیاز خواهد فرمود».



فرار از ازدواج از ترس فقر ؟!

قرآن کریم بر همسر گرفتن و تشکیل خانواده تأکید دارد.

در آیه 74 سوره فرقان، یکى از ویژگى‌هاى بندگان خاصّ خداى رحمان چنین معرّفى مى‌شود:

یَقُولُونَ رَبَّنا هَبْ لَنا مِنْ أَزْواجِنا وَ ذُرِّیّاتِنا قُرَّةَ أَعْیُنِ...؛ و کسانى که مى گویند: پروردگارا ! از همسران و فرزندانمان مایه روشنىِ چشم به ما عنایت فرما.

طبق بیان این آیه شریفه، یکى از ویژگى‌هاى انسان‌هاى ممتاز و نمونه این است که از خداى متعالى، همسران و فرزندان خوب مى‌خواهند. به عبارت دیگر، انسان پسندیده حق، کسى است که گذشته از صفت‌هاى نیک دیگرى که دارد، به امر خانواده و زن و فرزند خود، اهتمام مىورزد.


در جاى دیگر مى‌فرماید:

وَ أَنْکِحُوا الْأَیامى مِنْکُمْ وَ الصّالِحِینَ مِنْ عِبادِکُمْ وَ إِمائِکُمْ إِنْ یَکُونُوا فُقَراءَ یُغْنِهِمُ اللّهُ مِنْ فَضْلِهِ...؛سوره نور

 مردان و زنانِ بى‌همسر و غلامان و کنیزان صالح و درستکارتان را همسر دهید. اگر فقیر و تنگدست باشند، خداوند از فضل خود، آنان را بى‌نیاز مى‌سازد.

یکى از نکته‌هاى بسیار مهمى که از این آیه شریفه به دست مى‌آید، این است که خداوند بزرگ با آوردن کلمه «أَنکِحُوا» به جاى «إِنکِحُوا» دستور مى‌فرماید: گذشته از ازدواج کردن که مطلوب و مستحب است، دختران و زنان بى‌شوهر را شوهر، و پسران و مردان بى‌زن را زن دهند. تعبیر «أَنکِحُوا» نظیر تعبیر «أَقِیمُوا» و «و لا تَحاضُّونَ» و «تَواصَوا بِالحَقِّ و تَوَاصَوا بِالصَّبْرِ» و مانند این‌ها است. در همه این موارد، قرآن نمى‌گوید ازدواج کنید، نماز بخوانید، به نیازمندان کمک کنید یا حق بگویید و صبر کنید؛ بلکه سفارش مى‌کند که ازدواج، نماز، دستگیرى از مستمندان و عمل به حق و صبر را احیا کرده، و رواج دهید و همدیگر را به این امور توصیه و تشویق کنید.


به عبارت دیگر، هر فردى دو تکلیف دارد:


        یکى مسؤولیتِ عمل کردن به وظیفه، و

                                                              دیگرى مسؤولیتِ به عمل واداشتن دیگران.


. افزون بر این که هر مردى یا زنى باید ازدواج کند، لازم است در اندیشه مردان و زنان ازدواج نکرده هم باشد؛ یعنى بکوشد تا موانع ازدواج را از پیش پاى آنان بردارد. این‌که بیش تر افراد جامعه ما، چنین احساس تکلیفى ندارند، ناشى از آن است که از توجّه به معناى دقیق و سفارش قرآن غفلت ورزیده‌اند.

هر کسى وظیفه دارد که تا حدّ مقدور نگذارد مردِ بى‌زن و زنِ بى‌شوهر در جامعه وجود داشته باشد البتّه این کار را باید از درون محیط خانواده آغاز کرد؛ سپس به خویشاوندان، نزدیکان، دوستان و همسایگان رسید؛ آنگاه به سراغ افراد دیگر جامعه رفت.


خداوند متعالى نیز به جهت تأکید بر مطلب مى‌فرماید که تنگدست بودنِ مرد یا زن، مانع ازدواج نشود. نه مرد بگوید: من الآن پول ندارم و نمى‌توانم هزینه خانواده را فراهم کنم، و نه زن بگوید: این مرد از لحاظ مادّى در تنگنا است و من نمى‌توانم یا نمى‌خواهم همسر چنین مردى باشم. این‌گونه عذرها و بهانه‌جویى‌ها پذیرفته نیست.

تربیت اسلامى اقتضا مى‌کند که مرد و زن به خداوند توکّل داشته باشند و در عین حال با تمام کوشش خود، براى به دست آوردن اسباب و وسایل زندگى از راهى مشروع بکوشند تا صاحب زندگى پاک و آبرومندى شوند.


حال اگر اوضاع و احوال به قدرى نامساعد است که نه فقط ازدواج دائم، بلکه ازدواج موقّت و حتّى ازدواج با کنیزـ وقتى کنیز وجود دارد ـ نیز امکان‌پذیر نیست، باید عفت و پاکدامنى پیشه کرد و منتظر فرصتى شد تا زمینه ازدواج فراهم شود. قرآن در ادامه همان آیه إِنکاح، به این مطلب امر مى‌فرماید:

وَ لْیَسْتَعْفِفِ الَّذِینَ لا یَجِدُونَ نِکاحاً حَتّى یُغْنِیَهُمُ اللّهُ مِنْ فَضْلِه؛

و کسانى که امکانى براى ازدواج نمى‌یابند، باید پاکدامنى پیشه کنند تا خداوند از فضلِ خود آنان را بى‌نیاز سازد.

به هر حال، اسلام کوشش‌هاى فراوانى کرده تا در جامعه، هیچ مردى بى‌زن، و هیچ زنى بدون شوهر نماند.