معرفی کتاب

کتاب را باید ترویج کرد

معرفی کتاب

کتاب را باید ترویج کرد

یک برنامه عملى

قسمت اول


مهم‌ترین مواد و دستورالعمل‌هاى مثبت این برنامه به شرح زیر است:

4 مورد
1. عبادات، به ویژه نمازهاى واجب را به موقع و با حضور قلب و اخلاص کامل انجام دهیم:


قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ * الَّذِینَ هُمْ فِی صَلاتِهِمْ خاشِعُون    مؤمنون (23)، 1 و 2.

به راستى که مؤمنان رستگار شدند، آنان که در نمازشان ترسان و فروتنند.

سعى کنیم در طول شبانه‌روز، مقدارى از وقت خود را به توجه قلبى اختصاص دهیم و براى آن زمان و مکان مناسبى را در نظر بگیریم:

وَاذْکُرْ رَبَّکَ فِی نَفْسِکَ تَضَرُّعاً وَخِیفَةً وَدُونَ الْجَهْرِ مِنَ الْقَوْلِ بِالْغُدُوِّ وَالاْصالِ وَلا تَکُنْمِنَ الْغافِلِینَ؛ اعراف (7)، 205.

پروردگارت را در دل خود، از روى تضرع و خوف، آهسته و آرام، صبحگاهان و شامگاهان یاد کن و از غافلان مباش!


شکى نیست که اعتیاد و روزمرّگى عامل مؤثرى در برانگیختن تمایلات فطرى ارادى است؛ تا آن‌جا که چه بسا با انس گرفتن به لذتى، انسان از لذت‌هایى برتر چشم مى‌پوشد و لذتى را که بدان خو گرفته مقدّم مى‌دارد، گرچه مى‌پذیرد که لذت‌هاى دیگر بهتر و برترند. خو گرفتن به لذت‌ها همان‌طور که مى‌تواند براى انسان زیان‌بار باشد، مى‌تواند ارزشمند و نجات‌بخش باشد. پس چه بهتر که ما به کارها و رفتارهاى نیک و صالح خو بگیریم، که در این صورت اگر به دلیلى از انجام آنها بازماندیم، احساس ناراحتى و خسارت کنیم.

براى مثال، کسى که به خواندن نماز شب انس گرفته، اگر شبى نماز شبش قضا شود روحش آزرده مى‌گردد و احساس مى‌کند سرمایه بزرگى را از کف داده است. در این بین، عالى‌ترین و برترین لذت‌ها انس دل به خدا و چشیدن لذت مناجات او است که در سایه استمرار و تکرار توجه قلبى به خداوند حاصل مى‌گردد و تداوم ذکر او، هم لذت انس با خدا را در دل انسان پدید مى‌آورد و هم باعث بى‌اعتنا شدن به لذت‌هاى مادى مى‌گردد. هم‌چنین نباید از انس گرفتن به امورى که با خداوند ارتباط دارد غافل بمانیم؛ نظیر مشرّف شدن به حج و زیارت مشاهد مشرّفه و علما و آمد و شد با آنها. این امور باعث افزایش انس با حضرت حق مى‌گردند.

---------------------


2. انفاق و ایثار را فراموش نکنیم. بى‌تردید انفاق و هم‌چنین ایثار و بخشش چیزى که محبوب و مورد نیاز انسان است، بهترین وسیله براى دل کندن از لذایذ مادى و تطهیر و مصفا گشتن دل و مصون ماندن از آلودگى به دنیا است؛ هم‌چنان‌که قرآن کریم مى‌فرماید:


وَمَنْ یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ   . حشر (59)، 9.

کسانى که از بخل و آز نگاه داشته شوند، ایشانند رستگاران.


هم‌چنین مى‌فرماید:

لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتّى تُنْفِقُوا مِمّا تُحِبُّونَ؛(1)

هرگز به نیکى نخواهید رسید تا از آنچه دوست دارید انفاق کنید.

در جایى دیگر با تعبیرى قابل تأمل مى‌فرماید:

خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَکِّیهِمْ بِها؛(2)

از اموالشان صدقه اى (زکات) بگیر تا بدان وسیله ایشان را تطهیر و تزکیه کنى.


خداى متعال نمى‌فرماید از آن‌ها زکات بگیر تا اموالشان پاک گردد و اگر حق فقرا و سایرین و یا مال غصبى در آن است بدین وسیله از آن بیرون رود و تزکیه گردد، بلکه مى‌فرماید از آن‌ها زکات بگیر تا خودشان پاک و تزکیه گردند. شاید نکته این بیان آن باشد که دل‌بستگى به مال و دنیا دل انسان را آلوده و بیمار مى‌سازد و با پرداخت صدقه و زکات، از تعلق و دل‌بستگى انسان به دنیا کاسته مى‌شود و علاوه بر مال، روح انسان نیز پاک مى‌گردد. البته این توجیه با وجه تسمیه‌اى که براى زکات ذکر کرده‌اند و آن را باعث پاک گشتن مال معرفى کرده‌اند منافاتى ندارد و با آن قابل جمع است.

نباید از نظر دور داشت که نماز و انفاق، اثر یکدیگر را کامل مى‌کنند و شاید به همین مناسبت است که در قرآن شریف غالباً با هم ذکر شده‌اند؛ از جمله از زبان حضرت عیسى(علیه السلام) چنین مى‌خوانیم:

وَجَعَلَنِی مُبارَکاً أَیْنَ ما کُنْتُ وَأَوْصانِی بِالصَّلاةِ وَالزَّکاةِ ما دُمْتُ حَیًّا؛(3)

و [خداوند] مرا هر جا که باشم با برکت ساخته و تا زنده باشم به نماز و زکات سفارشم کرده است.

1. آل‌عمران (3)، 92.

2. توبه (19)، 103.

3. مریم (19)، 31.


---------------------------


3. همه روزه بخشى از وقت خود را به فکر کردن اختصاص دهیم و درباره صفات خداوند، آیات الهى، نعمت‌ها و احسان‌هاى خداوند و هدف آفرینش بیندیشیم. هم‌چنین، تشخیص راه صحیح، طولانى بودن مسیر، محدود بودن فرصت و نیرو، کثرت موانع، بى‌ارزشى اهداف دنیوى و مشوب بودن لذت‌هاى آن به آلام و رنج‌ها، از جمله مواردى است که باید درباره آن‌ها تأمل کنیم.

((امام خمینى(رحمه الله) در این باره مى‌فرماید: بدان که اول شرط مجاهده با نفس و حرکت به جانب حق تعالى تفکر است، و بعضى از علماى اخلاق آن را در بدایات در مرتبه پنجم قرار داده‌اند و آن نیز در مقام خود صحیح است. و تفکر در این مقام عبارت است از آن‌که انسان لااقل در هر شب و روزى مقدارى ‌ولو کم هم باشد‌ـ فکر کند در این‌که آیا مولاى او که او را در این دنیا آورده و تمام اسباب آسایش و راحت را از براى او فراهم کرده، و بدن سالم و قواى صحیحه، که هر یک داراى منافعى است که عقل هر کس را حیران مى‌کند، به او عنایت کرده، و این همه بسط بساط نعمت و رحمت کرده، و از طرفى هم این همه انبیا را فرستاده، و کتاب نازل کرده، و راهنمایى‌ها نموده و دعوت‌ها کرده است، آیا وظیفه ما با این مولاى مالک الملوک چیست؟

آیا تمام این بساط تنها براى همین حیات حیوانى و اداره کردن شهوت است که با تمام حیوانات شریک هستیم، یا مقصود دیگرى در کار است؟

آیا انبیاى کرام و اولیاى معظّم، و حکماى بزرگوار و علماى هر ملت که مردم را دعوت به قانون عقل و شرع مى‌کردند و آن‌ها را از شهوات حیوانى و از این دنیاى فانى پرهیز مى‌دادند، با آن‌ها دشمنى داشتند و دارند، یا راه صلاح ما بیچاره‌هاى فرو رفته در شهوات را مثل ما نمى‌دانستند؟ (چهل حدیث، ص 6 و 7))))

 به طور کلى، سالک باید در زندگى روزانه خود براى تأمل درباره امورى که انسان را در پیمودن راه بندگى تشویق مى‌کند و از خودپرستى و دنیاپرستى باز مى‌دارد، فرصتى را اختصاص دهد. به لحاظ اهمیت این مسأله، قرآن کریم در آیات متعدد و با تعابیر مختلف آن را مورد تأکید قرار داده است. آیات پایانى سوره آل‌عمران یکى از این موارد است که نمونه‌اى به‌طور نسبت جامع از امورى را که باید درباره آن‌ها تفکر و تأمل کرد ارائه مى‌دهد:


إِنَّ فِی خَلْقِ السَّماواتِ وَالأَْرْضِ وَاخْتِلافِ اللَّیْلِ وَالنَّهارِ لآَیات لاُِولِی الأَْلْبابِ * الَّذِینَ یَذْکُرُونَ اللهَ قِیاماً وَقُعُوداً وَعَلى جُنُوبِهِمْ وَیَتَفَکَّرُونَ فِی خَلْقِ السَّماواتِ وَالأَْرْضِ رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً سُبْحانَکَ فَقِنا عَذابَ النّارِ * رَبَّنا إِنَّکَ مَنْ تُدْخِلِ النّارَ فَقَدْ أَخْزَیْتَهُ وَما لِلظّالِمِینَ مِنْ أَنْصار * رَبَّنا إِنَّنا سَمِعْنا مُنادِیاً یُنادِی لِلإِْیمانِ أَنْ آمِنُوا بِرَبِّکُمْ فَآمَنّا رَبَّنافَاغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا وَکَفِّرْ عَنّا سَیِّئاتِنا وَتَوَفَّنا مَعَ الأَْبْرارِ * رَبَّنا وَآتِنا ما وَعَدْتَنا عَلى رُسُلِکَ وَلا تُخْزِنا یَوْمَ الْقِیامَةِ إِنَّکَ لا تُخْلِفُ الْمِیعادَ؛آل‌عمران ، 190 ـ 194.

مسلّماً در آفرینش آسمان ها و زمین، و در پى یکدیگر آمدن شب و روز، براى خردمندان نشانه هایى است. همانان که خدا را [در همه احوال] ایستاده و نشسته و به پهلو آرمیده یاد مى‌کنند و در آفرینش آسمان‌ها و زمین مى‌اندیشند [که:]پروردگارا، اینها را بیهوده نیافریده‌اى؛ منزّهى تو! پس ما را از عذاب آتش دوزخ در امان بدار. پروردگارا، هر که را تو در آتش درآورى یقیناً رسوایش کرده‌اى، و براى ستم‌کاران یاورانى نیست. پروردگارا، ما شنیدیم که دعوت‌گرى به ایمان فرا مى‌خواند که: «به پروردگار خود ایمان آورید»، پس ایمان آوردیم. پروردگارا، گناهان ما را بیامرز، و بدى‌هاى ما را بزُداى و ما را در زمره نیکان بمیران. پروردگارا، و آنچه را که به وسیله فرستادگانت به ما وعده داده‌اى به ما عطا کن، و ما را روز رستاخیز رسوا مگردان، زیرا تو در وعده‌ات خلاف نمى‌کنى.


--------------------

4. استحضار مفاهیم و اندیشه‌هاى ذهنى، تأثیرى شایان در رفتار و نحوه عمل آدمى دارد. از این رو شایسته است جهت بهینه‌سازى و سالم‌سازى کردار و رفتار و نگرش‌هاى خود، برنامه‌اى روزانه را براى قرائت و حفظ قرآن همراه با تدبر در آن، و نیز مطالعه روایات اسلامى و مواعظ و کلمات حکمت‌آمیز و احکام فقهى و دستورات اخلاقى تنظیم کنیم. چنین برنامه‌اى مى‌تواند مذکِّرى باشد براى خواست کمال‌جوى انسان، و کمک مى‌کند تا هدف و راه صحیح نیل به هدف را که از مطالعه قرآن و روایات و کلمات بزرگان به دست مى‌آید در ذهن ماندگار شود. به ویژه، تلاوت قرآن و تدبر در آن، در این راستا تأثیرى به‌سزا دارد و از این رو بسیار مورد تأکید قرار گرفته است.

خداى متعال در قرآن کریم در این باره مى‌فرماید:


وَلَقَدْ یَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّکْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّکِر؛. قمر، 17

و هر آینه قرآن را براى پند گرفتن آسان ساختیم؛ پس آیا یادآرنده و پندگیرنده اى هست؟


و از همین رو است که به ما دستور داده شده هر چه مى‌توانیم قرآن بخوانیم:

فَاقْرَؤُا ما تَیَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ؛. مزّمّل (73)، 20.

هر چه از قرآن میسّر مى‌شود، بخوانید.


وقتى انسان سوره‌اى از قرآن را حفظ کرد و مفاهیم آن را به خاطر سپرد، پیوسته آن مفاهیم متعالى در ذهنش مرور مى‌شوند و ذهن و فکر او را تحت تأثیر قرار مى‌دهند. هم‌چنین اگر دائماً اذکارى نظیر «الله اکبر» و «لا اله الا الله» ‌که حاکى از عظمت، قدرت و احاطه وجودى خداوند و ستایش او است‌ـ در گوش انسان طنین اندازد و شمیم جان‌فزاى آن بر دل سایه افکند، خط بندگى خداوند فراروى انسان ترسیم مى‌گردد و در پرتو آن، آدمى همواره مى‌کوشد تا در راستاى خواست و اراده و رضایت خداوند حرکت کند. در همین زمینه، هم‌چنان که قبلا روایت آن را نقل کردیم، در احوالات امام باقر(علیه السلام)آمده است که آن حضرت در همه حال، حتى زمانى که با مردم گفتگو مى‌کردند و به سخنان آنان گوش مى‌دادند، ذکر «لا اله الا الله» را بر زبان داشتند. ر.ک: اصول کافى، ج 2، کتاب الدعاء، باب ذکر الله عز و جل کثیرا، روایت 1.


و اما مهم‌ترین مواد منفى این برنامه خودسازى بدین شرح است:

ادامه دارد .......


منبع: