به نتایجى رسیدم کلا، حالا من این نتیجه هاى افکارم را اعلام میکنم شما هم نظر بدهید ببینیم چى در مى آید از این فکر مشترک
اول اینکه من زنهاى بیسواد و کم سواد زیادى را میشناسم که خیلى موفق هستند. دلیل؟ شاید اعمال و فعالیتهایى باشد که در طول تاریخ به آن سیاست هاى زنانه گفته ایم و شاید تر! دلیلش ناخوداگاه تاریخى مردان ماست که زنهاى سیاس و سخت گیر را بیشتر میپسندند،زنهاى از زیر کار در رو و تنبل را دوست دارند و وظیفه شناسى ،فهم و آگاهى را براى زن نمیپسندند، زنهایى با اخلاقهایى به وسعت تاریخ:زیرآب زنى،فالگوش ایستادن،دوبه هم زنى،، من دارم به چشم خودم خواب کردن مردها را به دست زنهایشان میبینم و این اتفاق گرچه مربوط به زنهایى است در فرودست فرهنگ اما موفقیت این زنها را هم به چشم خودم دیده ام چرا که همیشه پریدن دوبال میخواهد،
نتیجه ى دوم: حذف اینستاگرام به من یاداورى کرد آنچه که زندگى مردم امروز را خراب کرده عدم تمرکز در اولویت ها ى زندگى است یا تمرکز بر آنچه اولویت محسوب نمیشود،میخواهم دو سه اولویت اصلى را انتخاب کنم و بر آن تمرکز کنم بعد داشتن فعالیت هایى مثل اینستاگرام مسخره بازى است وقتى قرار است کار مهمترى داشته باشى و بخواهى بزرگ شوى توى آن کار،
خبرهاى خوشى دارم به زودى،ناهار هم پلو خورشت بادمجان داریم، بروم بادمجان هاى ماست مالى را سرخ کنم، شما ناهار چى دارید؟(؛
من مشهدم،دوتا تصویر توى ذهنم بود ، تحویل سال در خدمت خانواده ى روح الله که خدایى اش اینبار هم دسته گل عجیبى به آب داده اند و سفر دوازده ساعته با دو عدد بچه،،رد شدن از کویر و هى کویر و باز کویر تا برسى به مشهد،بله بله مقایسه ى این دو تصویر باعث شد ظرف چندثانیه تصمیم بگیرم سختى سفر را قبول کنم ،چمدان ببندم و شبانه بیاییم مشهد، هشت شب تا هشت صبح توى راه باشیم ،الان توى نقطه ى امنم،روى فرشهاى شبه ابریشمى فیروزه اى خانه اى آرام در مشهد،کلى پیاده رفته ام و شیرینى تازه هم خریده ام،سبزى قرمه هم! و شستم و خرد کردم و قرمه سبزى مردافکنى بار گذاشته ام و دختر دایى را هم پاگشا کرده ام،،دارم کم کم لو میدهم که ظرف بیست سى ساعت چه فعالیت هاى عجیبى داشتم،بله،،مرغ زعفرانى و لوبیا پلو هم درست کردم و متوجه شدم مرغ زعفرانى هاى من براى خودش برند شده مثل مرغ شکم پرها،دستور اولیه ى این یکى را هم از خانم آقدایى گرفتم و تغییرات خودم را دادم ، شکموتر از من سراغ دارید؟
راستى سر سال تحویل دعا کردید؟ به خودتان چه قولى دادید؟ من خیلى کرخت بودم، خیلى زیاد
مثل همیشه سلامتى عزیزانم را خواستم از خدا و همین،جوهر اراده هم خواستم اما آدمى که اراده اش ضعیف شده چه طور میتواند محکم و محکم درخواست کند چیزى را؟ من یاد گرفته ام که باید دست به کار شوم و همه ى فرشته هاى عرش هم نمیتوانند این یکى را به کسى هبه کنند،،،این یکى را باید کم کم پیدا کنم دوباره،،
عیدتان مبارک،بهترین روزگار را داشته باشید.