امیدواریم که پوشش نامه در رسانههای جمعی غرب، باعث شود تا آن دسته از جوانان غربی که استعداد بیدار شدن را دارند، از خواب بیدار شوند، اما در عین حال باید بدانیم که متأسفانه هیچ راهی وجود ندارد که مطمئن شویم نامه رهبر ایران به دست اکثریت جوانان در غرب میرسد.
اگر سازمانهای غیردولتی در غرب داشتید که وظیفه توزیع این نامه را مثلاً در دانشگاهها به عهده میگرفتند، شرایط خیلی فرق داشت. به نظر من، باید تلاش کرد تا چنین نهادهایی تشکیل شود. اگر عدهای جوان و مسلمان اقدام به توزیع این نامه کنند، کنترل آنها برای دولت کار دشواری میشود. دستکم در آمریکا ما این تصور را داریم که طبق قانون اساسی، هنوز اندکی آزادی بیان و آزادی رسانه وجود دارد. مثلاً وقتی دانشآموزان دبیرستانی تصمیم میگیرند یک ایدئولوژی را ترویج کنند، پلیس به آسانی نمیتواند جلوی آنها را بگیرد. اگرچه زمانی که تشخیص دهند ممکن است این فعالیتها برای دولت خطرناک باشد، افرادی نفوذی را میان آن دانشآموزان میفرستند و تلاش میکنند گروه آنها را از بین ببرند.
البته گروههایی از مسلمانان هم در آمریکا بودهاند که توانسته به فعالیتهای خود ادامه بدهند. مثلاً گروهی از جوانان مسلمان وجود دارد که تحت مدیریت «فتحالله گولن» فعالیت میکنند. گولن که خودش از عوامل سیا است، پولهای زیادی دارد که گفته میشود از قاچاق مواد مخدر به دست آورده است. وی پس از 11 سپتامبر با این پولها، گروههای مسلمان عمدتاً ترک را مدیریت کرد تا نمایندگیهایی در مدارس و دانشگاهها تشکیل دهند. وی حتی مدارس زیادی را در آمریکا تأسیس کرد. اما مقامات آمریکایی خیالشان از این بابت راحت است، چون گولن دوست خودشان است.
با این حال، شاید بتوان چنین گروههایی را تشکیل داد که بتوانند گفتگوهایی میان ایران و جوانان آمریکایی، میان شیعیان و سنیها و شاید میان مسیحیها و مسلمانان برقرار کنند. دلیلی وجود ندارد که چنین گروههایی نتوانند فعالیتی در آمریکا بکنند و مثلاً اخبار نامه رهبر ایران را میان جوانان منتشر کنند. بنابراین علاوه بر محتوای نامه رهبری، شیوه توزیع آن در غرب هم اهمیت زیادی دارد. این نامه قطعاً به دست نخبگان آمریکایی میرسد، اما مهم این است که به دست عموم جوانان هم برسند که مخاطبان اصلی نامه هستند.
-
ادامه مطلب ...