قرآن کریم بر همسر گرفتن و تشکیل خانواده تأکید دارد.
در آیه 74 سوره فرقان، یکى از ویژگىهاى بندگان خاصّ خداى رحمان چنین معرّفى مىشود:
یَقُولُونَ رَبَّنا هَبْ لَنا مِنْ أَزْواجِنا وَ ذُرِّیّاتِنا قُرَّةَ أَعْیُنِ...؛ و کسانى که مى گویند: پروردگارا ! از همسران و فرزندانمان مایه روشنىِ چشم به ما عنایت فرما.
طبق بیان این آیه شریفه، یکى از ویژگىهاى انسانهاى ممتاز و نمونه این است که از خداى متعالى، همسران و فرزندان خوب مىخواهند. به عبارت دیگر، انسان پسندیده حق، کسى است که گذشته از صفتهاى نیک دیگرى که دارد، به امر خانواده و زن و فرزند خود، اهتمام مىورزد.
در جاى دیگر مىفرماید:
وَ أَنْکِحُوا الْأَیامى مِنْکُمْ وَ الصّالِحِینَ مِنْ عِبادِکُمْ وَ إِمائِکُمْ إِنْ یَکُونُوا فُقَراءَ یُغْنِهِمُ اللّهُ مِنْ فَضْلِهِ...؛سوره نور
مردان و زنانِ بىهمسر و غلامان و کنیزان صالح و درستکارتان را همسر دهید. اگر فقیر و تنگدست باشند، خداوند از فضل خود، آنان را بىنیاز مىسازد.
یکى از نکتههاى بسیار مهمى که از این آیه شریفه به دست مىآید، این است که خداوند بزرگ با آوردن کلمه «أَنکِحُوا» به جاى «إِنکِحُوا» دستور مىفرماید: گذشته از ازدواج کردن که مطلوب و مستحب است، دختران و زنان بىشوهر را شوهر، و پسران و مردان بىزن را زن دهند. تعبیر «أَنکِحُوا» نظیر تعبیر «أَقِیمُوا» و «و لا تَحاضُّونَ» و «تَواصَوا بِالحَقِّ و تَوَاصَوا بِالصَّبْرِ» و مانند اینها است. در همه این موارد، قرآن نمىگوید ازدواج کنید، نماز بخوانید، به نیازمندان کمک کنید یا حق بگویید و صبر کنید؛ بلکه سفارش مىکند که ازدواج، نماز، دستگیرى از مستمندان و عمل به حق و صبر را احیا کرده، و رواج دهید و همدیگر را به این امور توصیه و تشویق کنید.
به عبارت دیگر، هر فردى دو تکلیف دارد:
یکى مسؤولیتِ عمل کردن به وظیفه، و
دیگرى مسؤولیتِ به عمل واداشتن دیگران.
. افزون بر این که هر مردى یا زنى باید ازدواج کند، لازم است در اندیشه مردان و زنان ازدواج نکرده هم باشد؛ یعنى بکوشد تا موانع ازدواج را از پیش پاى آنان بردارد. اینکه بیش تر افراد جامعه ما، چنین احساس تکلیفى ندارند، ناشى از آن است که از توجّه به معناى دقیق و سفارش قرآن غفلت ورزیدهاند.
هر کسى وظیفه دارد که تا حدّ مقدور نگذارد مردِ بىزن و زنِ بىشوهر در جامعه وجود داشته باشد البتّه این کار را باید از درون محیط خانواده آغاز کرد؛ سپس به خویشاوندان، نزدیکان، دوستان و همسایگان رسید؛ آنگاه به سراغ افراد دیگر جامعه رفت.
خداوند متعالى نیز به جهت تأکید بر مطلب مىفرماید که تنگدست بودنِ مرد یا زن، مانع ازدواج نشود. نه مرد بگوید: من الآن پول ندارم و نمىتوانم هزینه خانواده را فراهم کنم، و نه زن بگوید: این مرد از لحاظ مادّى در تنگنا است و من نمىتوانم یا نمىخواهم همسر چنین مردى باشم. اینگونه عذرها و بهانهجویىها پذیرفته نیست.
تربیت اسلامى اقتضا مىکند که مرد و زن به خداوند توکّل داشته باشند و در عین حال با تمام کوشش خود، براى به دست آوردن اسباب و وسایل زندگى از راهى مشروع بکوشند تا صاحب زندگى پاک و آبرومندى شوند.
حال اگر اوضاع و احوال به قدرى نامساعد است که نه فقط ازدواج دائم، بلکه ازدواج موقّت و حتّى ازدواج با کنیزـ وقتى کنیز وجود دارد ـ نیز امکانپذیر نیست، باید عفت و پاکدامنى پیشه کرد و منتظر فرصتى شد تا زمینه ازدواج فراهم شود. قرآن در ادامه همان آیه إِنکاح، به این مطلب امر مىفرماید:
وَ لْیَسْتَعْفِفِ الَّذِینَ لا یَجِدُونَ نِکاحاً حَتّى یُغْنِیَهُمُ اللّهُ مِنْ فَضْلِه؛
و کسانى که امکانى براى ازدواج نمىیابند، باید پاکدامنى پیشه کنند تا خداوند از فضلِ خود آنان را بىنیاز سازد.
به هر حال، اسلام کوششهاى فراوانى کرده تا در جامعه، هیچ مردى بىزن، و هیچ زنى بدون شوهر نماند.